-
گهواره
سهشنبه 21 آذرماه سال 1391 21:45
مادر جوانی اش را من کودکی ام را در تو جا گذاشته ایم، گهواره سالهای چوبی... شعری از دوست عزیزم- وحید کیانی
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 10 شهریورماه سال 1391 01:08
نگاه کن به تکرار غبار آلود روزهایم که چه غریبانه به پای نگاهت نشسته اند
-
شیرین
جمعه 9 دیماه سال 1390 08:54
نانوا هم جوش شیرین می زند....؛ بیچاره فرهاد!!!!!
-
پاسخ به شعر
چهارشنبه 4 خردادماه سال 1390 17:04
بی تو طوفان زده ی دشت جنونم صید افتاده بخونم تو ... چه سان می گذری غافل از اندوه درونم؟ ...بی من از کوچه گذر کردی و رفتی؟ بی من از شهر سفر کردی و رفتی؟ قطره ای اشک درخشید به چشمان سیاهم تا خم کوچه به دنبال تو لغزید نگاهم تو ندیدی نگهت هیچ نیفتاد به راهی که گذشتی چون در خانه ببستم دگر از پا ننشستم گوئیا زلزله آمد گوئیا...
-
تولد
سهشنبه 14 دیماه سال 1389 13:45
می ایستم و مینگرم روزهای رفته و نرفته ام را سالی که آمد و سالی که رفت سالی که از آغاز دور شدم و سالی که به پایان نزدیک سالی که رفت گذر خیال آلود سایه ای بود از ذهن تب دار لحظه ای باشد که سالی که آمد.... پینوشت: امروز تولدمه!
-
یلدا
سهشنبه 30 آذرماه سال 1389 01:43
یلدا نام فرشته ای است، بالا بلند، با تن پوشی از شب و دامنی از ستاره یلدا نرم نرمک با مهر آمده بود با اولین شب پاییز آمده بود و هر شب ردای سیاهش را قدری بیشتر بر سر آسمان می کشید تا آدمها زیر گنبد کبود آرامتر بخوابند یلدا هر شب بر بام آسمان و در حیاط خلوت خدا راه می رفت و لا به لای خواب های زمین لالایی اش را زمزمه می...
-
دوستی
چهارشنبه 3 آذرماه سال 1389 00:41
دوستی مثل ایستادن روی سیمان خیسه.هر چی بیشتر بمونی رفتنت سختتر میشه و اگه رفتی، جای پات برای همیشه باقی میمونه.
-
نیا باران
شنبه 29 آبانماه سال 1389 10:47
نیا باران زمین جای قشنگی نیست من از جنس زمینم و خوب می دانم که گل در عقد زنبور است اما یک طرف سودای بلبل، یک طرف بال و پر پروانه را هم دوست میدارد نیا باران پشیمان میشوی از آمدن زمین جای قشنگی نیست در ناودان ها گیر خواهی کرد من از جنس زمینم خوب می دانم که اینجا جمعه بازار است و دیدم عشق را در بسته های زرد کوچک نسیه...
-
ای قوم به حج رفته
دوشنبه 17 آبانماه سال 1389 13:19
ای قوم به حج رفته کجایید کجایید معشوق همین جاست بیایید بیایید معشوق تو همسایه و دیوار به دیوار در بادیه سرگشته شما در چه هوایید گر صورت بیصورت معشوق ببینید هم خواجه و هم خانه و هم کعبه شمایید ده بار از آن راه بدان خانه برفتید یک بار از این خانه بر این بام برآیید آن خانه لطیفست نشانهاش بگفتید از خواجه آن خانه نشانی...
-
سیب
سهشنبه 11 آبانماه سال 1389 15:36
تو به من خندیدی و نمی دانستی من به چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیدم باغبان از پی من تند دوید سیب را دست تو دید غضب آلود به من کرد نگاه سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک و تو رفتی و هنوز، سالهاست که در گوش من آرام آرام خش خش گام تو تکرار کنان می دهد آزارم و من اندیشه کنان غرق در این پندارم که چرا باغچه کوچک ما...
-
خدایا
شنبه 1 آبانماه سال 1389 15:03
خدایا اگه میخوای ما رو امتحان کنی، توروخدا، خودت هم سر جلسه بهمون تقلب برسون. که یه وقت نکنه مشروط از دنیا بریم. آخه اگه این طوری بشه اون وقت همه میگن معلمشون یا سخت امتحان گرفت یا خوب درس نداد...
-
دلم برای خدا تنگ شده
دوشنبه 19 مهرماه سال 1389 11:36
چقدر دلم برای خدا تنگ شده.... همون خدایی که توی قلبای کوچیکمون هم جا میگرفت. همونی که همیشه برای شنیدن غصههامون وقت داشت. آخه اون وقتا غصههامون این قدر بزرگ نبود. دلم واسه خدای بچگیهام تنگ شده. همونی که جواب همه سوالای امتحان رو هم بلد بود و همشو هم برامون میگفت تا ما بنویسیم. شما دلتون تنگ نشده واسش؟ اون وقتا...
-
ناامید
شنبه 17 مهرماه سال 1389 01:00
دیشب من ودل به قول آن عهدشکن در کوچه انتظار کردیم وطن چون مرغ سحر آیه نومیدی خواند شرمنده شدم من از دل و... دل ازمن
-
درددل
جمعه 9 مهرماه سال 1389 20:56
من به آمار زمین مشکوکم. اگر این شهر پر از آدمهاست ... پس چرا این همه دلها تنهاست.
-
رسم زندگی
سهشنبه 6 مهرماه سال 1389 18:12
رسم زندگی این است یک روز کسی را دوست داری و روز بعد تنهائی به همین سادگی او رفته است و همه چیز تمام شده است مثل یک میهمانی که به آخر می رسد و تو به حال خود رها می شوی. این رسم زندگیست تو نمی توانی آن را تغییر دهی ...
-
سخنی از زرتشت
سهشنبه 30 شهریورماه سال 1389 18:11
شریفترین دلها دلی است که اندیشه آزار کسی در آن نباشد.
-
فقر از نگاه شریعتی
یکشنبه 28 شهریورماه سال 1389 19:19
می خواهم بگویم ... فقر همه جا سر می کشد .... فقر ، گرسنگی نیست ، عریانی هم نیست ... فقر ،چیزی را « نداشتن » است ، ولی آن چیز پول نیست ... طلا و غذا نیست ... فقر ، همان گرد و خاکی است که بر کتاب های فروش نرفتهء یک کتابفروشی می نشیند ... فقر ، تیغه های برنده ماشین بازیافت است ، که روزنامه های برگشتی را خرد می کند ......
-
لحظات خوب
چهارشنبه 2 تیرماه سال 1389 11:03
بهترین لحظات زندگی از نگاه چارلی چاپلین عاشق شدن To fall in love To laugh until it hurts your stomach .آنقدر بخندی که دلت درد بگیره To find mails by the thousands when you return from a vacation. بعد از اینکه از مسافرت برگشتی ببینی هزار تا نامه داری To go for a vacation to some pretty place. برای مسافرت به یک جای...
-
یادی از فروغ
شنبه 29 خردادماه سال 1389 00:30
نگاه کن که غم درون دیده ام چگونه قطره قطره آب می شود چگونه سایه سیاه سرکشم اسیر دست آفتاب می شود نگاه کن تمام هستی ام خراب می شود شراره ای مرا به کام می کشد مرا به اوج می برد مرا به دام می کشد نگاه کن تمام آسمان من پر از شهاب می شود نگاه کن من از ستاره سوختم لبالب از ستاره های تب شدم چو ماهیان سرخ رنگ ساده دل ستاره...
-
نکته ای از انجیل
شنبه 22 خردادماه سال 1389 23:56
در Malachiآیه 3:3 آمده است: "او در جایگاه پالاینده و خالص کننده نقره خواهد نشست." این آیه برخی از خانمهای کلاس انجیل خوانی را دچار سردرگمی کرد. آنها نمیدانستند که این عبارت در مورد ویژگی و ماهیت خداوند چه مفهومی میتواند داشته باشد. از این رو یکی از خانمها پیشنهاد داد فرایند تصفیه و پالایش نقره را بررسی کند...
-
آرزوها
یکشنبه 16 خردادماه سال 1389 21:40
داشته های شما آرزوهای دیگران است.
-
راه بهشت (پائولوکوئلیو )
دوشنبه 10 خردادماه سال 1389 15:21
مردی با اسب و سگش در جادهای راه میرفتند. هنگام عبور از کنار درخت عظیمی، صاعقهای فرود آمد و آنها را کشت. اما مرد نفهمید که دیگر این دنیا را ترک کرده است و همچنان با دو جانورش پیش رفت. گاهی مدتها طول میکشد تا مردهها به شرایط جدید خودشان پی ببرند. پیاده روی درازی بود، تپه بلندی بود، آفتاب تندی بود، عرق میریختند و...
-
روزهای سخت
چهارشنبه 5 خردادماه سال 1389 13:56
بانو کاساندان نزد فرزند خویش کمبوجیه آمد و گفت : پدرت مدتهاست تا دیر وقت درگیر رایزنی با رایزنان دربار است و من از این همه کار او نگرانم . تندرستی پادشاه فراتر از هر چیز دیگریست . کمبوجیه نزد پدر خویش ، فرمانروای ایران کوروش آمد و دید سخت در اندیشه است و رایزنان از آنچه رخ می دهد می گفتند . پس از پایان کار فرزند رو به...
-
بهشت و جهنم
سهشنبه 28 اردیبهشتماه سال 1389 22:59
روزی یک مرد روحانی با خداوند مکالمه ای داشت: 'خداوندا! دوست دارم بدانم بهشت و جهنم چه شکلی هستند؟ '، خداوند او را به سمت دو در هدایت کرد و یکی از آنها را باز کرد، مرد نگاهی به داخل انداخت، درست در وسط اتاق یک میز گرد بزرگ وجود داشت که روی آن یک ظرف خورش بود، که آنقدر بوی خوبی داشت که دهانش آب افتاد، افرادی که دور میز...
-
من باور دارم ...
دوشنبه 20 اردیبهشتماه سال 1389 10:56
من باور دارم ... که دعوا و جرّ و بحث دو نفر با هم به معنى این که آنها همدیگر را دوست ندارند نیست. و دعوا نکردن دو نفر با هم نیز به معنى این که آنها همدیگر را دوست دارند نمىباشد. من باور دارم ... که هر چقدر دوستمان خوب و صمیمى باشد هر از گاهى باعث ناراحتى ما خواهد شد و ما باید بدین خاطر او را ببخشیم. من باور دارم...
-
نامه های عاشقانه علی اسفندیاری – نیما یوشیج
یکشنبه 3 آبانماه سال 1388 11:03
در میان شاعران و نویسندگان ایرانی بسیار اندکند کسانی که تأمل ها و نامه های عاشقانه ی خود را به یادگار گذاشته باشند . شاعر برجسته ی معاصر نیما یوشیج یکی از این معدود نمونه هاست. در نامه های عاشقانه ی نیما ما با چشماندازی بسیار لطیف و شورانگیز رو به رو می شویم. نیما در سپیده دم جوانی به دختری دل باخت و این دلباختگی...
-
داستانی بسیار زیبا و واقعی
دوشنبه 27 مهرماه سال 1388 17:31
در روز اول سال تحصیلى، خانم تامپسون معلّم کلاس پنجم دبستان وارد کلاس شد و پس از صحبت هاى اولیه، مطابق معمول به دانش آموزان گفت که همه آن ها را به یک اندازه دوست دارد و فرقى بین آنها قائل نیست. البته او دروغ می گفت و چنین چیزى امکان نداشت. مخصوصاً این که پسر کوچکى در ردیف جلوى کلاس روى صندلى لم داده بود به نام تدى...
-
دلتنگی
یکشنبه 12 مهرماه سال 1388 10:24
انگار پای ثانیه ها لنگ می شود وقتی دلی برای دلی تنگ میشود...
-
دلتنگی
چهارشنبه 8 مهرماه سال 1388 09:56
بس که دیوار دلم کوتاه است هر که از کوچه تنهایی من میگذرد به هوای هوسی هم که شده سرکی می کشد و... می گذرد.......
-
سیزده نکته مهم زندگی
یکشنبه 5 مهرماه سال 1388 11:43
یک : دوستت دارم ، نه به خاطر شخصیت تو ، بلکه به خاطر شخصیتی که من در هنگام بودن با تو پیدا می کنم . دو : هیچ کس لیاقت اشک های تو را ندارد و کسی که چنین ارزشی دارد باعث اشک ریختن تو نمی شود. سه : اگر کسی تو را آن گونه که می خواهی دوست ندارد ، به این معنی نیست که تو را با تمام وجودش دوست ندارد. چهار : دوست واقعی کسی است...